دلدادگان قافله سالار عشق


گوشهایت اگر شنوایی خود را از دست نداده باشد، باید صدای مظلومیت مولی بی کفن مان حسین علیه السلام را که با حنجره ملکوتی اش (( هل من ناصر ینصرنی )) را فریاد میکند، بشنوی. صدایی که تمام عالم را از طنین خود پر کرده است. لشکریان منظم و آماده به رزم فرشتگان و جنیان آماده صدور اذن جهاد ایشان می باشند تا در لحظه ای، آری تنها در لحظه ای لشکریان دیو صفتان و دغل بازان را برای همیشه نابود سازند. اما امام علیه السلام بنا ندارد تا این غائله از مسیری غیر از مسیر اصلی خود به سرانجام برساند. اذن جهادی در کار نیست. او را یارانیست که حاضرند هر آنچه دارند حتی عزیزترین سرمایه خود که همان جان شیرینشان می باشد را هزاران بار فدای یک نگاهش کنند. با وجود چنین یاران باوفایی دیگر چه نیازی به لشکریان ملائک و جنیان. آنها ارباب خود را با تمام وجود شناخته و فدایی اش بودند. و مولی حسین علیه السلام هم بخوبی از اسرار و درون آنها خبر و به صدق سخنشان ایمان داشت. آنگاه که در تاریکی شب یکی یکی خطابشان داد که بروند و جان خود را نجات دهند، با تمام وجود می شنید که: اگر هزاران بار بدنهایمان تکه تکه شود و زیر سم اسبان لگد مال شویم باز هم دست از یاری تو بر نخواهیم داشت.

لذت شنیدن این فرازهای بلند عرفانی و عاشقانه قلب نازنین امام را مملو از شعف و نور میکرد. و به داشتن چنین یارانی افتخار و شاکر خداوند بود. می توان حدس زد اوج این خوشحالی و شئف در شنیدن (( احلی من العسل )) از پسر برادر خود قاسم نوجوان بود. آنگاه که در مقابل پرسش عمو قرار گرفت که از او پرسید: مرگ در نزد تو چگونه است؟

آری این تقدیر تاریخ است. ما در آن روزگار نبودیم تا آن تصمیم مهم را در زندگی خود بگیریم اما می توان در یک محاسبه ساده فهمید که اگر بودیم در کدامین جبهه و لشکر قرار می گرفتیم. فقط کافیست با خود و عقایدمان و تصمیماتی که هر روزه برای خود و جامعه میگیریم، صادق باشیم و داوری منصف و عادل برای صدور رای نهایی.

هرسال که محرم به پایان خود میرسد، فرصت اصلاح و ترمیم کجی ها و کج روی ها به ما داده میشود تا بلکه سال دیگر هنگام عبور قافله کربلا بتوانیم با گوش دل صدای هل من ناصر ارباب خود را بشنویم و به آن لبیک گوییم.

امید که سال آینده ما از سربازان این قافله باشیم.

صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و نهار ولا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین  و رحمه الله و برکاته.

محدوده سانسور تا کجاست؟


در جهان امروز که به آن عصر ارتباطات لقب داده اند، لحظه ای را نمی توانی بیابی که خبری و حادثه ای بوقوع بپیوندد و تو مطلع از آن نشوی. و آنقدر این حجمه اطلاعات سنگین و پی در پی است که انسان آرزو میکند ساعاتی و یا حتی لحظاتی را فارغ از همه دلمشغولی ها در گوشه ای نشسته و با خود خلوت نماید. بلکه آرامشی هر چند اندک را بدست آورد. این همه البته بیشتر در سرزمین هایی است که آبستن حوادث بوده و گویی مردمان این سرزمین ها موظف هستند خوراک تبلیغاتی برای سایر نقاط جهان که در تنش کمتری بسر میبرند را فراهم سازند.

از قضا کشور ما در چنین جغرافیایی قرار گرفته و خواسته یا ناخواسته و بصورت تمام وقت در مرکز توجهات و دقت جهانیان می باشد. این مطالب را مد نظر داشته باشید، تصور کنید در یک چنین کشوری، عده ای قصد دارند که بسیاری از اخبار و رویدادهای مهم را از دید و منظر مردم مخفی کرده و آنها را در بی خبری مطلق قرار دهند. و طنز آمیزتر اینکه همین مردم باید اخبار خود را از کشورهایی بشنوند که در منطقه امن خبری قرار دارند.

متاسفانه محدودیت های  خبری، فیلترینگ، ممیزی و هزاران مدل سانسور در کشور باعث بوجود آمدن این موضوع مضحک شده است. قصد آن ندارم که اصل محدودیت را زیر سوال ببرم و از اساس و بنیاد با آن مخالفت کنم، که محدودیت در بسیاری از حوزه ها لازم و بلکه واجب است. اما دایره و محدوده این عمل از دیدگاه هر مسئولی به شکلی تعریف شده بطوریکه بعضی از آقایان ( دولت نهم و دهم ) دایره آن را چنان وسیع گرفته اند که بسیاری از موارد غیر ضروری را هم در بر گرفته است. و عملا خواسته یا ناخواسته به یک سانسور خبری و رسانه ای گسترده رسیده و به آن دامن میزنند. مطالب بسیاری از روزنامه ها، کتابها، نشریات، مجلات و بخش عمده ای از وبلاگهای خبری و حتی تحقیقاتی در فضاهای مجازی درون این دایره وسیع قرار گرفته و فیلتر شده اند.صدا و سیمای ما هم که به خود سانسوری و نادیده گرفتن اخبار ( البته اخبار مربوط به جناح خاص ) مبتلا شده است. و توصیه هیچ کدام از دلسوزان نظام در تغییر این رویه اثری نداشته بطوریکه مخاطب ایرانی مجذوب کانالهای آنسوی مرز شده و هر روز بیشتر هم میشود.

با کمال تاسف در دولت یازدهم که با نام تدبیر و امید آغاز بکار کرد و امید برچیده شدن بسیاری از این محدودیت ها را نوید میداد، شاهد هستیم که همان رویه ادامه داشته و هنوز بعد از چند ماه، علی رغم دغدغه وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی جناب آقای جنتی در این خصوص تغییری در این سیاست غلط مشاهده نمی شود. ایشان در خصوص ممیزی کتاب اینگونه گفتند:  

متاسفانه در بررسی برخی از کتابهایی که اداره کتاب به آن‌ها مجوز نشر نداده بود، دریافتم بسیاری از ایرادهای وارد شده بر حسب سلیقه بوده است. مثلا رای بر جایگزین کردن کلمه‌ای با کلمه‌ای دیگر... ایشان با بیان این مطلب که باید به قانون تکیه کنیم، گفت: من فکر می‌کنم اگر قران وحی منزل نبود آن را به ممیزان اداره کتاب می‌سپردیم مجوز انتشار برای آن صادر نمی‌کردند و می‌گفتند برخی از کلمات با عفت عمومی در تناقض است.

به هر حال امیدواریم که این تغییر مهم و لازم هر چه زودتر اتفاق بیافتد و محدودیت ها تنها در حوزه های اخلاقی و غیر قانونی اعمال گردد.

به امید فصلی نو


هر چه به زمان سفر کاری ریاست محترم جمهور جناب آقای روحانی به نیویورک مقر سازمان ملل متحد نزدیک میشویم، اخبار کاملا متفاوت، خیره کننده و غرور آفرینی بگوش میرسد. اخباری که نوید بخش روزهای نو در روابط دیپلماتیک و امور بین الملل برای ملت ایران می باشد. هر انسان آزاده و منصفی که بویی از تعصب و کج فهمی در او نباشد، هنگامی که این اخبار را با خبرهای سال های گذشته مقایسه میکند، نیک خواهد فهمید که بار دیگر اندیشه و منطق ایرانی مسلمان در حال زنده شدن و شگفتن است و با این منطق و اندیشه به لطف حضرت حق خواهیم توانست به تمامی مشکلات فائق آئیم.

این همه تغییر نتیجه و حاصل انتخاب صحیح مردم فهیم و شایسته عزت و احترام ایران است. مردمی که سالها در برابر انواع و اقسام ناملایمات و نامهربانی ها ی برخی مسئولان بی وفا و خلاف گوی، به اهداف و آرمانهای انقلاب خود پشت نکرده و با انتخاب فرزندی از فرزندان روحانی این انقلاب خون جدیدی در رگهای نظام جاری ساختند. اکنون این اخبار دستمزد آن اعتماد و انتخاب اصلح و در خور شان مردم می باشد. قرار گرفتن ادبیات فاخر به همراه برهان قاطع جناب روحانی بجای ادبیات لمپینی رئیس پیشین دولت، آن اکسیر اعظمی است که جناب روحانی آن را بصورت (( کلید )) در تبلیغات انتخاباتی خود به مردم نشان داد. کلیدی که به نظر نگارنده این روزها به شاه کلید تبدیل شده تا آنجا که توانسته حل و فصل موضوع هسته ای را به دست جناب آقای روحانی بدهد. و باز هم به نظر این حقیر و آن گونه که از شواهد و قرائن پیداست کلید گفتگو و برداشتن دیوار بی اعتمادی مذاکره ما بین ایران و آمریکا را به همراه داشته باشد. هر چند که این ملاقات با احتیاط و بصورت غیر رسمی و در قالب یک دیدار غیر منتظره باشد. این اتفاقات را نباید ساده گرفت و به راحتی از کنار آن عبور کرد.

عقل و منطق بعنوان یک و دیعه الهی ارزشمند به انسانها داده شده و از آن بعنوان پیامبر درونی انسانها نام برده میشود. و از آنچنان ارزش و مقامی در پیشگاه ذات احدیت برخوردار است که حضرت حق جل و علی مهر تایید خود را در پای تمامی تصمیماتی که بر پایه عقل سلیم و برهان و استدلان روشن گرفته شده است زده است. تا آنجا که حکم عقل بعنوان یکی از راه های استنباط حکم شرعی در میان عالمان و فقیهان مسلمان شناخته می شود.

به هر رو امیدوارم این فصل نو که در حال شکفتن است برای مردم ایران فصل پیشرفت و تعالی بوده و عزت و اقتدار ایران و ایرانی مسلمان بار دیگر در دنیا زنده شود. انشاالله.


دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان را ملغی کنید...


محمود احمدی نژاد در برنامه زنده تلویزیونی از تأسیس دانشگاه و علاقه‌اش به کار در حوزه علمی و تلاش برای توسعه فناوری در کشور پس از پایان دوره ریاست جمهوری‌اش سخن گفت. 

این خبری بود که توسط محمود احمدی نژاد در آخرین مصاحبه تلویزیونی خود به سمع مردم رساند. خبری که بلافاصله با واکنش مسئولان و رجال سیاسی ( البته بغیر از نزدیکان ایشان ) روبرو شده و این اقدام را محکوم کردند. این اقدام مخالفان نه از آن جهت که با گسترش و تاسیس دانشگاه از جهت کمی مخالفند، که با نوع دریافت مجوز توسط جناب رئیس جمهور سابق در ارتباط است.  بسیاری آن را مصداق رانت سیاسی دانسته و معتقد هستند که اگر در یک فضای عادلانه مانند سایر مردم این اقدام صورت میگرفت سالها طول میکشید تا این موافقت حاصل شود. این اقدام را شاید بتوان آخرین اقدام غیر قانونی شخص احمدی نژاد و دولتش دانست.

سعید لیلاز کارشناس مسائل اقتصادی و روزنامه نگار در واکنش به این اقدام چنین میگوید: (( به اعتقاد من شأن جایگاه ریاست‌جمهوری سابق بالاتر از ریاست یک دانشگاه غیرانتفاعی است. اگر همین کار آقای احمدی‌نژاد در دادن مجوز به خودش برای تاسیس دانشگاه غیر انتفاعی را آقای خاتمی انجام می‌داد متهم به ده‌ها تهمت می‌شد که کمترین آن رانت خواری بود. تاسیس دانشگاه توسط احمدی‌نژاد محملی است برای اینکه از رانت جایگاه رییس‌جمهور سابق استفاده کند، در حالی که یک اتاق را در نهاد ریاست‌جمهوری از آقای خاتمی دریغ کردند. ایشان در ادامه سخنانش اینگونه میگویند: بنده معتقدم اگر از این دانشگاه درآمدی کسب شود که می‌شود، مصداق رانت اقتصادی است و اگر این دانشگاه جایگزین حزب یا بنیادی شود نمونه‌یی از رانت سیاسی می‌شود.

در عین حال با توجه به اینکه عده‌یی تحت تعلیم تفکر رییس دانشگاه قرار می‌گیرند می‌توان عنوان رانت فرهنگی و اجتماعی را نیز بر آن اطلاق کرد. در واقع این عمل مجموعه‌یی از رانت‌هاست که احمدی‌نژاد برای خود قائل شده است. از طرف دیگر تاسیس حزب با توجه به اینکه مجوزها باید از کمیسیون ماده 10 احزاب گرفته شود برای احمدی‌نژاد کار سختی بود که با تاسیس دانشگاه بدون طی کردن آن مراحل می‌تواند استفاده سیاسی مطلوب خود را هم ببرد. ))

از روزی که دولت جناب آقای روحانی رای اعتماد گرفت و کار خود را شروع کرد، در اولین اقدام، مصوباتی را که توسط دولت قبل و با انگیزه های سیاسی تصویب کرده بود را ملغی اعلام کرده و یا اجرای آنان را متوقف نمود. به نظر نگارنده یکی از مواردی که باید با حکم مستقیم ریاست جمهوری متوقف شود همین مورد آخری یعنی لغو مجوز دانشگاه احمدی نژاد است. به نظرم در این خصوص دولت نباید مصلحت اندیشی(( از نوع مصلحت اندیشی هایی که سالهاست اجازه نمی دهد تا حق در جایگاه خود مستقر شود.)) داشته باشد. زیرا در آینده و زمانی که این دانشگاه ریشه دواند و جای خود را پیدا کرد دیگر نخواهد توانست اقدامی در این خصوص انجام دهد. باید صلاحیت اعطای دانشگاه توسط مراجع ذی صلاح ( شورای عالی انقلاب فرهنگی ) مورد بررسی و کارشناسی مجدد قرار گیرد و با شهامت و حمایت ریاست محترم جمهوری نتیجه بررسی های خود را اعلام نماید. بطوری که از دادن جواب منفی به جناب احمدی نژاد نهراسد. امیدوارم که در این مسیر مجلس و قوه قضائیه هم به کمک رئیس جمهور آمده تا با قدرت بیشتری بتواند این مهم را به سرانجام برساند.

پیشنهادی برای دولت تدبیر و امید


بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام خدمت ریاست محترم جمهوری جناب آقای روحانی و کلیه وزیران دولت تدبیر و امید. آرزوی سربلندی و موفقیت شما را در دوران ریاست جمهوریتان از خداوند منان خواستارم.

از آنجایی که وعده حل مشکلات را در 100 روز به مردم داده بودید و در اولین اقدامتان به کلیه دستگاههای اجرایی ضرب الاجلی را معین نمودید تا پیشنهادات خود را ظرف 100 روز ارائه نمایند. این اقدام را به فال نیک گرفته و آرزوی تحقق آن را دارم.

بنده در خصوص اجرای طرح یارانه های نقدی پیشنهادی داشتم که برآن شدم خدمت شما ارسال کنم تا در صورتی که قابلیت اجرا داشته باشد مورد بهره برداری قرار گیرد.  از آنجایی که این طرح در مرحله ابتدایی و پیشنهاد میباشد قطعا باید با کارشناسان امر مورد بررسی و مداقه قرار گرفته تا اشکالات آن رفع و اجرایی گردد. امید که بتوانیم در این خصوص کمکی به دولت تدبیر و امید کرده باشیم.

یکی از مشکلاتی که از پرداخت یارانه های نقدی به درستی پیش بینی میشد و در مقام عمل هم همین اتفاق افتاد این بود که اقشار کم در آمد جامعه که از قضا درصد زیادی از جامعه را تشکیل میدهند وابسته به دریافت این مبلع از یارانه ها شده اند. بصورتی که بسیاری از دریافت کنندگان یارانه نقدی این پول را در جایی غیر از محل اصلی خود که همان پرداخت قبوض آب، برق، گاز و تلفن بوده هزینه کرده و نهایتآ مبالغ قبوض توسط مردم پرداخت نمی شد. همین امر باعث جریمه و در آخر قطع خدمات به مشترکان را در پی داشت. به نظرم می توان با تغییر کوچکی در این نوع پرداخت جلوی اشکالاتی از این دست را گرفت. هر مشترکی بصورت معمول در هر یک از موارد مذکور، میزان مصرف مشخص و معینی دارد. و یا می توان برای آنها میزانی را تعیین نمود. بعد از بدست آمدن این مورد، نوبت معین نمودن میزان پرداختی هر خانوار بعنوان یارانه می باشد. که این مورد آخری قبلا مشخص شده است. دولت می تواند بعنوان وکیل و نماینده مردم سهم پرداختی هر خانوار را هر ماه بعد از صدور قبض به مرکز صادر شده قبض پرداخت نماید. در این صورت دیگر پولی به حساب سرپرست خانه وار واریز نخواهد شد تا مصرف کارهای غیر ضروری و غیر مرتبط شود و دولت هم متضرر از عدم پرداخت قبوض مشترکان نمی شود. ضمن اینکه اثر وضعی این نوع کار کرد آن است که مردم آب برق گاز و تلفن شان مجانی خواهد شد و این اثر وضعی مثبتی بر جامعه خواهد داشت.

تذکر: می توان میزان مصرف هر خانوار را بعد از کارشناسی به سرپرست آن خانوار اعلام کرد و گفته شود در صورت مصرف بیشتر از این مقدار، مبلغ آن باید توسط خود خانوار پرداخت شود. با این روش جلوی مصرف بی رویه خانوار هم گرفته خواهد شد.