سرنوشت قیام ها در خاورمیانه

مدتی است که شور و حرارت قیامهای کشورهای عربی فروکش کرده و دیگر اخباری از این حرکت ها به گوش نمیرسد. همانطور که حدس زده بودیم این حرکت به همان اندازه که سریع شروع شد و موج ایجاد شده آن به سراسر کشورهای عربی سرایت پیدا نمود، به همان میزان و شدت هم از حرکت ایستاد و به موقعیت فعلی رسید. بسیاری از تحلیلگران سیاسی نیز همین سرنوشت را برای این قیامها پیش بینی میکردند.

تا کنون نتایجی که از این حرکتها بدست آمده آن چیزی نبوده که مردم آن کشورها انتظارش را داشته باشند. در مصر و تونس مردم به پیروزی رسیدند. در سوریه، بحرین و عربستان مردم به شدت سرکوب شده و تقریبا شعله قیام (هر چند به صورت موقت) خاموش شده است. در لیبی نیز این حرکت به جنگی تمام عیار مبدل شد و با ورود نیروهای ناتو، مبارزین توانستند در برابر ارتش حرفه ای و تا دندان مسلح دیکتاتور قزافی مقاومت کنند. و هنوز تا این لحظه نتیجه ای را نمی توان برای آن متصور بود.

به عقیده بنده این پیروزیها و عدم پیروزیها هر چند که در نوع خود بسیار با ارزش بوده و توانسته منطقه خاورمیانه را دست خوش تغییر سازد ولی نمی توان ادعا کرد که این پیروزیها دست آورد مهم قیام ها بوده بلکه باید بدنبال عامل دیگری برای معرفی بعنوان دست آورد مهم این جنبش مردمی گشت. به عقیده حقیر آنچه در این میان بسیار امیدوار کننده و مهم بوده و میتوان از آن بعنوان دست آورد این قیامها نام برد، زنده شدن روحیه حق طلبی و تلاش برای استیفای حق خود است. تا زمانیکه این روحیه در میان مردم وجود داشته باشد، هیچ کدام از شکست ها آنها را سرخورده نکرده و آنها را برای حرکت بعدی مهیا و آماده خواهد ساخت. در یک چنین شرایطی که در فطرت قیام های مردمی بسر میبریم به نظرمیرسد بهترین کاری که مردم کشورهای عربی میباید انجام دهند این است که شورایی را برای رهبری قیام انتخاب نموده و با گرفتن دستورات از آن شورا قیام خود را سازماندهی کرده و در فرصتی مناسب حرکت جدید خود را آغاز نمایند.  تا زمانی که راس این هرم شکل نگیرد نمیتوان به رسم مابقی زوایای آن اقدام نمود. بدون رهبری هیچ استراتژی واحدی برای رسیدن به هدف شکل نخواهد گرفت و تشتت و چندگانگی مردمی باعث خنثی شدن حرکت های دیگر خواهد شد.

مطمئنا نسلهای جوان و نوجوان این کشورها دیگر به راحتی پدرانشان در هر شرایطی زندگی نخواهند کرد و بطور قطع برای خود کشوری مستقل و با نظامی دمکراسی خواهند ساخت.

به امید پیروزی و سربلندی همه حرکتها و جنبش های آزادی خواهانه و دمکراسی طلب در سراسر جهان و در سایه تعالیم و دستورات عالیه اسلام.

برچیده شدن "دیوار تفکیک جنسیتی "به دستور امام

این روزها بحث تفکیک جنسیتی دانشگاه ها از مباحث داغ روز است. و دائما از تریبونهای مختلف اظهار نظر های متفاوتی را پیرامون آن می شنویم. عده ای این تفکیک را عین عمل به شریعت دانسته و انکار کنندگان آن را به بی دینی و بعضا کفر متهم می سازند. و در مقابل اما مخالفان این طرح نظرات و دلائل خاص خود را عنوان میکنند. اینکه عاقبت این موضع گیری ها به کجا خواهد رسید، دغدغه ای است که همه دلسوزان از جمله قشر دانشگاهی را نگران کرده. باید دید در این عرصه کدام گروه می تواند نظر خود را غالب نماید.

در این خصوص لازم میدانم نظر معمار انقلاب حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را در همین موضوع جهت یادآوری و شناخت بیشتر جوانان بیاورم. تا همگان بدانند این عارف وارسته و فقیه متقی، از منظر یک رهبر و مدیر چه دیدگاهی نسبت به این تفکرات داشته و اکنون که برای بار دوم این طرز فکر به جریان افتاده، طراحان آن چه مقاصدی را دنبال میکند.

از همین رو خاطره ای را که عروس حضرت امام سرکار خانم فاطمه طباطبایی در گفتگویی که با موسسه نشر آثار حضرت امام بیان کرده اند را عینا در زیر می آورم. لازم به ذکر است که مشروح این گفتگو در سایت جماران به این آدرس: http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_18189.aspx

موجود است علاقمندان میتوانند به آنجا مراجعه کنند.

در گروه فلسفه دانشگاه تهران که دانشجوی مقطع لیسانس بودم یک کلاس بزرگ بود، بقیه کلاسها کوچکتر بود یک روز ما رفتیم دیدیم که وسط این کلاس بزرگ تیغه کشیده اند. در ورودی یکی بود ولی وسط آن را تخته زده بودند و از در ورودی ما وارد می شدیم پسرها سمت چپ می رفتند آن طرف می نشستند و دخترها روبروی در می نشستند. آن چیزی که به نظر من خیلی مسخره آمد یکی اینکه در راهرو دختر و پسرها یکی بودند و علاوه بر آن اول انقلاب فرهنگی بود و همه بچه های مذهبی بودند، طرح این مسایل اصلاً خیلی جایی نداشت و دانشجویان هم معمولاً افرادی بودند که سن شان معمولاً چهار یا پنج سال از دانشجویان عادی بزرگتر بودند چون انقلاب فرهنگی شده بود و چندسال دانشگاه ها به تعطیلات خورده بود. دیگر دانشجویان 19 ساله نبودند معمولاً آدمهای کمی پخته تری بودند. پسرها عموماً مذهبی، دخترها هم عموماً چادری و مذهبی بودند. جو اصلاً یک جو مذهبی کاملی بود شاید در آن کلاس دو سه نفر با مانتو و روسری بود ولی با حجاب بودند و دقیق حجاب اسلامی داشتند ولی لباسشان مانتو و روسری بود. شاید به همین علت که جو خیلی مناسب و مذهبی بود اینجا را انتخاب کرده بودند که وقتی جو کاملاً مذهبی است همه استقبال می کنند پس از اینجا شروع کنند و به بقیه قسمتهای دانشگاه بروند.

 

ظاهراً بچه های انجمن اسلامی بودند، ما رفتیم و نشستیم. حضور و غیاب استاد به این صورت بود که ایشان یک ورقه یا دفتری را می گذاشتند اول میز، مثلاً سه ردیف صندلی بود و دانشجویان نشسته بودند هر کسی در این برگه جلوی اسم خودش ضربدر می زد و برگه می چرخید می رفت تا آخربعد به پسرها می رسید باز پر می شد و می رفت تا جلوی استاد می رسید، آن روز این ورقه را دادند ما هم خوب پر کردیم حالا خواستیم برگه را به پسرها بدهیم آن طرف دیوار تیغه ای مشخص نبود و ما نمی دانستیم آنطرف کی نشسته وکه ننشسته، این برگه را گرفته بودند بالا که از آنطرف ببینند در نهایت استاد به یکی از برادرها گفت بلند شوید و آن دفتر را بگیرید به همین خاطر اعضای کلاس خندیدند.

 

از طرف دیگر استاد هم وسط نشسته بود بعضی ها می گفتند استاد این طرف تر بیائید ما نمی بینیم و طرف دیگر هم می گفتند آن طرف تر بیائید! یک جو مسخره ای آن هم در محیطی که همه مذهبی اند به وجود آمده بود. برادرها همه مذهبی و جبهه برو بودند.

 

بالاخره شب به خانه آمدم و پیش امام رفتم و قضیه را گفتم. من جریان را تعریف کردم مثل بقیه وقتها که می رفتم و مثلا می گفتم دانشگاه امروز اینطوری شد و استاد این را گفت ما هم این را جواب دادیم، این بحث علمی شد، به استاد ایراد داشتند، من این را سئوال کردم واین را جواب داد ولی به نظرم می رسد که جواب درست نیست و امام هم پاسخ می دادند که بله مثلا اشکال تو وارد است یا نیست.

 

آقا گفتند مگر چه شده گفتم که هیچی تخته وسط کلاس کشیدند چون می خواهند فضا حسابی مذهبی بشود. طبق معمول ما این حرفها را زدیم. امام در حضور من خیلی عکس العمل نشان ندادند ولی طرح را خیلی نپسندیدند. این قضیه را من گفتم و تمام شد به احمد فوری گفته بودند، دیدم احمد آمد و گفت فاطمه چه چیزی به آقا گفتی؟ گفتم برای چه؟ گفت آقا به من گفتند که برو با دانشگاه تماس بگیر و بگو سریع تیغه را بردارید. حالا جریان چیست؟ آقا برای من خیلی توضیح ندادند فقط به من گفتند برو تماس بگیر وحتماً برایت مسجل بشود و بعد هم بگو زود بردارید. احمد به من گفت تو شماره تلفنی از دانشگاه داری؟ رئیس دانشکده کیست؟ گفتم آقای دکتر شیخ الاسلامی. گفت شماره تلفن اش را به من بده و من شماره تلفن ایشان را دادم. دیگر کارهای اداریش نمی دانم به چه سبکی پیش رفت، ظاهراً به آقای شیخ الاسلامی گفته بودند و ایشان هم بنای اینکه با جهاد دانشگاهی و انجمن اسلامی در بیفتد نداشت، گفته بود فردا صبح می رویم بچه های جهاد وانجمن را می خواهیم و با هم صحبت می کنیم تا کم کم آنها خودشان متقاعد بشوند چون فکر می کرد که خودش نمی تواند جلوی انجمن و جهاد بایستد. به تصور خود آنها به عنوان یک کار خیلی خوب اول از کلاس ما شروع کرده بودند. فکر می کنم نماینده ولی فقیه در دانشگاه آقای تسخیری بودند گویا رفته بودند تا او را هم بیاورند و عکس بگیرند وعکس را هم به روزنامه ها بدهند و فردا روزنامه ها عکس را منتشر کنند. آنها به نظرشان آمده بود که خیلی شاهکار کرده اند و وقتی که امام بیینند چقدر کیف می کنند که الحمد الله شرایط اسلامی دارد حاکم می شود. آقای شیخ الاسلامی هم گفته بودند که یک چنین تصمیمی هم دارند و به من هم گفتند که بیائید و عکس بگیریم و نماینده امام هم بیاوریم. با این اوصاف آقای دکترخودش سختش بوده و گفته فردا برویم و صحبت کنیم. احمد برگشته بودند و آقا پرسیدند که احمد گفتی؟ احمد گفته بود بله آقا، گفتند فردا صحبت می کنیم تا حل شود. که امام گفته بودند فردا صبح که کلاس تشکیل می شود نباید این تخته باشد و دوباره احمد تماس گرفته بود که آقای دکتر نظر امام اینگونه است. بعد امام گفته بودند که احمد برو با انجمن اسلامی و هر کس که مسئول است تماس بگیر بگو که اگر امروز شما خرافات و سیلقه شخصی را وارد دین کنید فردا چه کسی می خواهد جدا کند و بالاترین لطمه و بالاترین خطر برای اسلام این است که ما بیائیم و خودمان سلیقه خودمان را قاطی دین کنیم. اگرامروز بدست شما بچه های مذهبی اینها قاطی شوند فردا چه کسی می خواهد جدا کند.

طنز هفته

(( اندر حکایت سخنان امام جمعه موقت تهران جناب خاتمی. که در یکی از برنامه های صدا و سیما گفته: حتی برنامه های ورزشی و علمی ماهواره هم با جاذبه سکس است. و زنها حق ندارند به تماشای مسابقات شنا و کشتی که از صدا و سیمای ملی پخش میشود بنشینند. ))

......................................................................................................................

 

پدر: پسرم این تلویزیون را روشن کن ببینیم چه برنامه ای داره؟
پسر: چشم بابا.
پسر تلویزیون را روشن میکند.
پسر: بابا داره مسابقات کشتی نشان میده.
بابا: زود باش کانال را عوض کن. این صحنه ها سکسی است. حالا مامانت می بینه گناه بار میشه ها.
پسر کانال را عوض میکند.
پسر: بابا اینجا هم فوتبال منچستره.
بابا: نه پسرم اون هم صحنه های مستهجن داره. تا مامان ندیده عوضش کن.
پسر: پس کجا را بگیرم؟ آهان اینجا اخباره.
مجری خبر: خوب حالا توجه شما را به اخبار ورزشی جلب میکنم.
مجری خبر ورزشی: مسابقات جام جهانی شنا در کشور آلمان در حال انجام است.
بابا: پسر جان عوض کن این تلویزیون لعنتی رو. اینها بذر شهوت در دل ما میکارند. اینها همه جاذبه سکس دارند. چه معنی داره که مرد با مایو در تلویزیون ظاهر بشه؟
پسر: بابا چرا اینقدر ایراد میگیری؟ گفتیم بریم ماهواره بگیریم برنامه های ایران را بتوانیم صاف ببینیم. حالا شما نمیگذارید.
بابا: تقصیر من نیست. مگر نشنیدی که گفته اند حتی برنامه های ورزشی و علمی که از ماهواره پخش میشوند با جاذبه های سکس است. حالا تو آمده ای برنامه های ورزشی که خودشان منحرف کننده هستند را از ماهواره که اون هم برای به انحراف کشیدن ما درست شده پخش میکنی؟ انحراف در انحراف آنوقت توقع داری چطور بزرگ بشی؟
پسر: بابا پس همین برنامه اخبار که نماز جمعه را پخش میکند هم دارای جاذبه های انحرافیه.اصلا صحبت های این آقایان که از ماهواره پخش میشود برای به انحراف کشاندن جوانان طراحی شده. آدم نمیداند تو این دنیا به چه کسی باید اعتماد کند.

بابا: اصلا بهتره تلویزیون را خاموش کنی. اصلا بی خیال خبر و ... اصولا تلویزیون با فرهنگ ما سازگاری نداره. ما را چه به این کارها. بهتر نیست که خانه همینطور ساکت و آرام باشه؟

طرح سوال از رئیس جمهور

پس از ماه‌ها کش و قوس در روابط میان قوای مقننه و مجریه،‌ بالاخره نمایندگان مجلس شورای اسلامی طرح سوال از شخص محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور را با یکصد امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس کردند.

در این طرح سوالاتی از جمله: پاسخگویی رئیس جمهور به عدم حضورش به مدت 10 روز در محل کار خود، اجرا نکردن قانون مترو، عدم معرفی وزیر ورزش در مهلت قانونی و همچنین مسائل مربوط به امور فرهنگی از جمله نحوه اجرای قانون عفاف و حجاب در کشور است.

این روزها و روزهای پیش رو برای شخص رئیس جمهور، روزهای سرنوشت ساز و حائز اهمیت است. اگر ایشان نتواند نمایندگان پرسشگر را قانع سازد، طرح استیضاح خود را با دست خود امضاء کرده است. به نظر نگارنده اقناع نمایندگان پرسشگر چندان هم راحت و بی دردسر نخواهد بود. از این رو که در میان آنها چهره های سرسختی همچون علی مطهری ( طراح اصلی طرح ) و جناب توکلی و شخص رئیس مجلس جناب آقای لاریجانی قرار دارند.

البته این همه فشار بر ارودگاه رئیس جمهور نیست. از دگر سو قوه قضائیه با دستگیر کردن نیروها و چهره های ارشد این اردوگاه حلقه محاصره را بر دولتیان تنگ و تنک تر میکند. و بصورت طبیعی این امر تاثیر روانی نامطلوبی بر دولتیان گذاشته و انرژی بسیار زیادی را از آنان خواهد گرفت. احمدی نژاد و تئوریسین چیره دستش جناب مشایی هیچگاه تصور این روزهای سخت و خانه نشینی را نمیکردند. ( احتمالا پس از دستگیری جن گیرشان دیگر از پیش بینی حوادث آینده و تحلیل و برنامه ریزی برای اجرا یا حل آن باز مانده اند ). الآن مدت بیست روز است که از رحیم مشایی خبر و تصویری در دست نیست. و هیچ کس هم اطلاعی در دست ندارد که ایشان ( البته بغیر از شخص احمدی نژاد ) کجا هستند. و در تمام این مدت احمدی نژاد بدون همراهی او سفرهای کاری را انجام داده است.

نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت میباشد این است که نمایندگان باید بر به ثمر نشستن طرح خود که از اهمیت زیادی برخوردار بوده و برای رسیدن آن به این مرحله تلاش بسیاری کشیده شده است، اصرار داشته و همانند دوره های قبلی عقب ننشینند. به نظر بنده یکی از حربه هایی که ممکن است جناب احمدی نژاد در روزهای آینده از آن بهره ببرد، واسطه قرار دادن شخص آیت الله خامنه ای است. تا نمایندگان مجبور به پس گرفتن طرح سوالشان از رئیس جمهور شوند. ( به احتمال بسیار زیاد این ایده با شکست مواجه خواهد شد. زیرا در حال حاضر شخص رهبری و بیت ایشان رابطه صمیمی با احمدی نژاد ندارند ) در گام بعدی و در صورتی که نتواند از راه قبلی به نتیجه ای برسد، تیم او برای منصرف کردن نمایندگان پرسشگر وارد میدان شده و از طرق مختلف آنان را به پس گرفتن امضا’ خود ترغیب کند. ( البته به گمانم این طرح هم از قبل با شکست مواجه خواهد شد. زیرا طرح سوال از رئیس جمهور با 100 امضاء تقدیم هیئت رئیسه مجلس شده و دیگر قابل استرداد نیست )

مجلس شورای اسلامی در این میدان برای اثبات خود به حریف چاره ای ندارد الا اینکه در این دوئل ابتدا پای رئیس جمهور را هدف قرار داده تا او را وادار به زانو زدن و تسلیم در برابر مقررات قانونی کند .و در مرحله بعدی و در حالیکه از قبولاندن نظر خود به دولت قطع امید کردند، به فکر استیضاح و عدم صلاحیت او بیانیدشد. به هر حال روزهای آینده برای ما هم روزهایی مهم و سرنوشت سازی میباشد. و قاطبه ملت منتظر روز رویارویی دو قوه می نشینند. تا آن روز که چه پیش آید و چه تصمیمی گرفته شود.

فریاد سکوت

روی چیزی مواج در حرکت
چپ و راست
بالا و پایین
موج وار و گاه مستقیم
کلامی که هیچگاه بر زبان رانده نشد.
صاحب آن در
اندیشه هزار لایه اش
آن را سرگردان ساخته
گرفتار دریایی طوفانی
پر تلاطم
مواج
و سکوتش
و نگاهش
برملا میسازد
ناگفته ها را
آنگاه که مردمک های چشمانش
بالا و پایین
و چپ و راست میروند
ملودی کلامش را میتوان دید
و حروفش را میتوان خواند
تو هم میتوانی این همه سکوت را بشنوی؟