اصلاح قانون انتخابات با چه اهدافی؟



شاید به جرات بتوان گفت یکی از دغدغه های بزرگ اصلاح طلبان، اصلاح قانون انتخابات بوده و هست. سالهای سال است که جناحی با تفسیر به رای خود از قانون انتخابات، کلیه نامزدهای جناح مقابل خود را سلاخی کرده و به آنها اجازه ورود به عرصه انتخابات را نمی دهد. در این میان فریاد و اعتراض اصلاح طلبان نیز تاثیری نداشته و آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. گمان می کنم هیچ یک از مقامات موجود در نظام و حتی مردم عادی که رابطه چندانی با دنیای سیاست هم ندارند، منکر این نیاز به تغییر نبوده و نیستند. قانون انتخابات حداقل متعلق به 30 سال گذشته است( بجز مواد اندکی که در سال 68 مورد بازنگری قرار گرفت ) که بصورت طبیعی نمی تواند نیازهای سیاسی امروز جامعه اسلامی ما را مرتفع سازد. تا اینجای موضوع اتفاق نظر و تاکید وجود دارد. از اینجای قضیه اما شکاف عمیقی بوجود می آید که حاصل نزاع چندین دهه فی مابین دو جناح حاکم ( شما بخوانید یک جناح حاکم ) بر سرنوشت کشور است. قانونی که باید همه طیف ها، جناحها و نظرات را در بر گیرد، عملا منعکس کننده یک جریان فکری و تسری آن در کل جامعه است. و چاقویی شده که بجز دست گیرنده خود، هر دستی را که برای رسیدن به قدرت تلاش میکند را می برد. حقیقتا این یکی از مهمترین ایرادات و اشکالات وارده به این قانون می باشد. قانونی که در تنظیم آن فقط مصالح یک جناح مد نظر قرار گیرد نخواهد توانست تامین کننده رضایت دیگر نظرات و جناح ها باشد. یکی از مسائل مورد نظر اصلاح طلبان در اصلاح قانون انتخابات تعدیل و یا تغییر حقی است که شورای نگهبان از تفسیر قانون انتخابات برای خود قائل شده و آن چیزی نیست جز نظارت استصوابی. به نظر اصلاح طلبان و اکثر اندیشمندان سیاسی نظارت شورای نگهبان نمی تواند استصوابی باشد. بدلیل آنکه اینگونه عملکرد، عملا ورود در حوزه اجرایی انتخابات است که قانون گذار آن را به عهده وزارت کشور قرار داده. و شان شورای نگهبان و وظیفه ذاتی و قانونی آن نظارت بر انتخابات است. که متاسفانه در این قانون پیشنهادی اثری از آن به چشم نمی خورد. با این وضعیت و با موادی که در قانون جدید به آن اضافه شده که باید حداقل 25 نفر از اعضای ادوار مجلس خبرگان رهبری و یکصد نفر از نمایندگان مجلس یا دیگر مقامات صلاحیت نامزد ریاست جمهوری را تایید کنند، هیچ کاندید مخالفی ( از منظر جناحی ) اجازه حضور و عرض اندام پیدا نخواهد کرد. و این یعنی انحصار در انتخابات مهمترین مقام اجرایی در کشور. می توان به راحتی پیش بینی کرد که در صورت تایید چنین قانونی با چنین موادی، منبعد کاندیداهای ریاست جمهوری باید بدنبال چانه زنی و مواردی از این قبیل باشند و این شان رئیس جمهور یک کشور را در پایین ترین حد خود قرار خواهد داد. زیرا دیگر قادر نخواهد بود در مواقع حساس و ضروری تصمیمات استراتژیک بگیرد. تصمیماتی که چه بسا بسیاری از جناح ها مخالف آن باشند. رئیس جمهوری که تایید خود را مدیون فلان نماینده و فلان وزیر است چگونه قادر خواهد بود به اصلاح امور بپردازد.

و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. تنها کاری که می توان در این برهه از زمان انجام داد این است که بنشینیم و دعا کنیم شورای نگهبان این قانون را رد کرده و یا مواد اینچنینی را اصلاح سازد.

یا لیتنا کنا معک


امسال تاسوعا و عاشورا خیلی عجیب و در عین حال تماشاییه! اولا اینکه ایام محرم هوا در بسیاری از استانها سرد شده. در استان و شهر ما هم هوا بسیار خوب و دلنشین است و ثانیا باران شدیدی امشب که شب تاسوعاست در حال باریدن است. (( فدای لب تشنه ات یا اباعبدالله )). هوا شناسی پیش بینی کرده که روز عاشورا هوا بارانی است. باید دید که دسته ها و هیئت ها چه تدبیری در این روز می کنند. این اولین سالی است که عاشورا را در روز بارانی خواهم دید.

امروز بارها به این فکر کردم که اگر در روز عاشورا برای امام حسین (ع) هم باران می بارید چه اتفاقی می افتاد؟

اگر در روز عاشورا باران می بارید  دیگر عباس مجبور نبود برای آوردن آب به کنار شریعه فرات برود و در جنگ با دشمنان دو دست خود را از دست بدهد و عمود آهنی بر فرق سرش بزنند و به شهادت برسد.

اگر در روز عاشورا باران می بارید امام علی اصغر را بر روی دست خود به سمت نامردان و سنگ دلان نمی گرفت تا به جرعه ای او را سیراب سازند. او که در این واقعه نه نقشی داشت و نه از دستش کاری بر می آمد. اما دیوصفتان بجای سیراب کردن آن تیر سه شعبه به گلویش زدند.

اگر باران در روز عاشورا می بارید دیگر شبیه ترین انسانها به رسول الله (ص) بعد از چند بار میدان رفتن آن هنگام که تشنگی امانش را می برد، به نزد بابا نمی آمد و از تشنگی و خستگی شکایت نمی کرد و امام حسین علیه السلام مجبور نمی شد زبان بر زبان علی اکبر گذاشته تا بگوید من هم مانند تو و بیشتر از تو تشنه ام.

 اما در این واقعه اتقاقاتی رخ داده که فقط از دریچه حکمت الهی باید به آن نگریست و آن را تفسیر کرد. زیرا عقل بشری با آنکه بعنوان پیامبر درون انسانهاست، اما از درک بسیاری از  صحنه های آن واقعه عاجز و درمانده است. این رویدادی بود که تا آن روز و تا پایان هستی نمونه اش تکرار نخواهد شد.

حال بعد از گذشت سالها از آن ماجرا عاشقان و دلسوختگان نهضت حسینی در حسرت آنند که ای کاش در آن لحظات حظور داشته و امام را یاری میداند. فریاد (( یا لیتنا کنا معک )) از سینه هایشان به عرش رفته و آنان را بی تاب کرده. اما فرصت دیگری در راه است. و آن قرار گرفتن در رکاب فرزند برومند امام حسین علیه السلام که دنیا در انتظار اوست. او کسی است که از دشمنان اهل البیت و خصوصا دشمنان جدش آقا اباعبدالله انتقام خواهد گرفت و ای کاش که در آن روزگار و ایام ما هم جزو یاران و سربازان در خدمت امام باشیم.

اللهم رزقنی شفاعت الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسن و اصحاب الحسین.

آمین