کیش و مات دولت بدست صرافان

این روزها یکی از مهمترین مسائلی که گریبان دولتیان را گرفته مساله دلار و قیمت سکه و طلا است. در چند ماه اخیر شاهد هستیم رشته کلاف سردرگم اقتصاد از دست دولت در رفته و تاکنون موفق به در دست گرفتن امور نشده و نتوانسته است ثباتی به بازار اقتصاد دهند. در این میان آنچه که تعجب همگان را بر می انگیزد این موضوع است که چرا دولت به سیاستهای غلط خود در این زمینه اعتراف نکرده و نصایح کارشناسان اقتصادی را نادیده می گیرد. آنها مرتبا اشتباهات گذشته خود را تکرار کرده و سعی میکنند تا با صدور دستور و نامه های آمرانه اداری، بانکها و صرافان را تحت فشار قرار داده تا قیمت دلار را پایین تر از آنچه در آن قرار دارد نگه دارند. تا کنون که این روش جواب نداده و دولت نتوانسته با این دستورات بازار را تحت کنترل خود در آورد. در ماه های اخیر و در پی این سیاست های غلط شاهدیم که رویکرد مردم از سرمایه گذاری در بخش های ریالی به سوی خرید دلار و داد و ستد با آن کشیده شده است. این نشان از بی اعتمادی مردم به واحد پول ملی دارد که عواقب بسیار ناگواری را برای کشور ما در پی خواهد داشت.

این اما همه ماجرای صحنه اقتصاد نیست. از سوی دیگر شاهد رشد بی رویه و سرطان گونه سکه و طلا هستیم که مرتبا این روند رو به افزایش است. و تا دیروز سکه تمام بهار طرح قدیم 635 هزار تومان معامله شد.     

در این آشفته بازار دلالان بیشترین سود را به جیب خود سرازیر می سازند. آنها با اطلاعاتی که از بازار ارز و سکه در اختیار دارند، بازی شطرنجی را با دولت شروع کرده و با اتکا به اطلاعات خود و پیش بینی های لازم، دولت را در حرکت های بعدی کیش و مات کرده و از این راه سودهای سرشاری بدست می آورند.

همانطور که گفتم مشکل اصلی در اینجاست که دولت قصد ندارد تا سیاست خود را در حوزه اقتصاد تغییر داده و از کارشناسان دیگری بغیر از آنهایی که تا به حال طرف مشورت دولت بوده اند استفاده کند. دیروز معاون اول رئیس جمهور در جمعی اعلام کرده که در اقتصاد ما هیچ مشکلی بوجود نیامده است.

به راستی تا کی میخواهیم چشمان خود را بر واقعیت ها بسته و همه چیز را وارونه نشان دهیم. تا زمانی که دولت در جهل مرکب خود بسر میبرد نباید انتظار داشت، وضعیت اقتصاد و از همه مهمتر بازار ارز و سکه به ثبات رسیده و درمان آغاز گردد. مجلسیان هم که این روزها به فکر رد صلاحیت ها و دعواهای متداول انتخاباتی هستند و تازه بعد از آن درگیر تبلیغات انتخاباتی شده و بکلی از موضوع مهم اقتصاد غافل خواهند شد.

دیروز که مجلس جناب بهمنی رئیس بانک مرکزی را به قصد توضیحات به صحن علنی فرا خوانده بود، با عدم حضور ایشان روبرو شد و این بهانه ای بود تا بار دیگر قیمت دلار بالا رفته و به قیمت 1700 تومان برسد.

این روزها واحد پول ملی ایران با توجه به دارا بودن ذخایر غنی نسبت به سایر کشورهای همجوار، در پایین ترین رتبه ارزشی قرار گرفته است.

به هر حال این صرفان پایتخت نشین هستند که امروز در حال دیکته کردن نظرات خود به بازار اقتصاد بوده و متولیان دولتی نشان دادند که این روزها کوچکترین نقشی در این میان ندارند. و مسلما با این روش و شیوه به هیچ وجه نخواهند توانست بر این بازار تسلط پیدا کنند. باید منتظر ماند و دید عاقبت کار به کجا می انجامد.

در آستانه انتخابات مجلس نهم

ثبت نام نهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی دیروز به پایان رسید. و نهایتا تعداد پنچ هزار و دویست و هشتاد و سه نفر در این انتخابات ثبت نام کردند. این روزها عجیب حس و حال خوبی ندارم. راستش مدتهاست که به این وضعیت گرفتار شده ام. ولی در آستانه انتخابات اوج این کسالت و خمودگی را شاهد هستم. تاکنون در خود سراغ نداشته ام که تا این حد نسبت به سرنوشت انقلاب دل نگران باشم . پیش از این بودند کسانی که دل خوشی از این نظام نداشته و مرتب با حالت استهزاء و تمسخر به من میگفتند: که دیگر کار انقلاب تمام شدنی است. و من اما هر بار با نیشخندی میگفتم: این خیال را نخواهید دید و آن را به گور خواهید برد. به نظرم اما اینبار موضوع فرق میکند. اتفاقاتی در سال گذشته رخ داده که نمی توانم آنها را برای خود هضم کنم. آخر چطور میشود که نظام بر روی ملت خود که آنان را بعنوان ولی نعمت میخواند اسلحه کشیده و به خاک و خون میکشد؟ زندان های خود را مملو از آن جمعیت میکند. به مخالفان فکری خود تهمت جاسوسی و دست نشاندگی میزند. چرا؟ مگر گناه آنان چیست؟ چطور میشود که اعتراضات سایر کشورها بر علیه دولت هایشان تقدیس میشوند اما همینکه این اعتراضات در درون نظام ما اتفاق می افتد نام فتنه به خود میگیرد؟ این دوگانگی برای چیست؟

دو شب پیش صدا و سیمای ما برنامه ای به مناسبت سالگرد 9 دی ترتیب داده بود. مهمان این برنامه کسی نبود جز حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان. اصولا من از خواندن روزنامه کیهان به شدت پرهیز میکنم. و مطالب آن را خطرناکتر از برنامه های سلطنت طلبان خارج نشین و اپوزیسیون خارج از کشور میدانم. به همین دلیل از مواضع و اعتقادات مدیر مسئول آن بی زاری میجویم. و هیچ گاه سراغ ندارم که برنامه ای که ایشان در آن شرکت دارند را دیده باشم. اینبار اما نشستم و برنامه را علیرغم میل باطنی ام دیدم. راستش بیشتر از 5 دقیقه دوام نیاوردم. و نتوانستم صحبت های ایشان را تحمل کنم. آنقدر آسمان ریسمان کرد تا حرکت خود جوش مردم را حرکتی از پیش طراحی شده معرفی کند. برای اثبات مدعای خود به جلساتی اشاره میکرد که در زمان ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی یعنی در سال 76 تشکیل شده بودند. از آقای مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت و جناب حجت الاسلام ابطحی نام بردند که با دعوت از افرادی جلساتی را تشکیل داده اند. واقعا به حالت تهوع دچار شدم. از استدلالهایش دلپیچه گرفتم. کانال تلویزیون را تغییر دادم و با ناراحتی زیر لب به او لعن و نفرین میکردم. دیشب نیز صدا و سیما در برنامه خبری خود صحنه های جلسه ای را پخش کرد که در آن ((مرتضوی)) رئیس مبارزه با مواد مخدر در حال سخنرانی بود. واقعا متاسف شدم. چرا صدا و سیما در این شرایط حساس به مردم و شعور آنها توهین میکند و کسانی را در مقابل دوربین تلویزیون قرار میدهد که خود در مظان اتهام هستند و مردم محاکمه عادلانه آنها را خواستارند.

اما دیر نخواهد بود که این تهمت زدنها و تخریت شخصیت ها روزی به پایان خواهد رسید. امیدوارم اما آن روز تر و خشک باهم نسوزد.