امتحان دشوار

 از بازار به منزل میرسی. در دستانت چند دست لباس نو قرار دارد که با وسواس زیاد و متناسب با
موقعیت اجتماعی خود خریداری کرده ای. هنوز چند لحظه ای ننشسته و خستگی یک روز شلوغ بازار را از تن و فکرت بیرون نکرده ای که ناگهان صدای در بلند میشود. با بی حوصلگی تمام بسوی در میروی. سائلی در مقابل در پیش رویت ظاهر میشود. ژولیده و با قیافه ای... از تو طلب پولی یا لباسی مناسب میکند. عکس العمل تو در آن لحظه چیست؟ آیا تا بحال به این موضوع و تصمیمی که در آن لحظه خواهی گرفت فکر کرده ای؟

مایلم قدری به این مساله و مسائل مشابهی که ممکن است روزانه و در طول زندگی بسیار برایمان پیش بیاید فکر کرده و پیرامون آن صحبت کنیم.

به گمانم درصد بسیاری از ما انسانها اگر آن سائل را از در منزل خود نرانیم و قصد کمک کردن به او را داشته باشیم، به سراغ لباسهای فرسوده و یا کارکرده خود خواهیم رفت و آن را به سائل میدهیم تا هم از شر آن لباسهای فرسوده خلاص شده و هم لباسی نو جایگزین آن کنیم. و هم آن سائل را پوشانده باشیم. و تنها عده ای انگشت شمار (کمتر از انگشتان یک دست) هستند که آن لباس نو که خریداری کرده اند را به آن سائل خواهند داد.

اگر در یک همچون موقعیتی قرار گرفتیم، بدانیم که در آن لحظه در حال امتحان الهی هستیم. و سرنوشت ما در این لحظه ثبت و ضبط خواهد شد.

خداوند متعال در قرآن سوره مبارکه آل عمران آیه 91 میفرماید: لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم.

شما هرگز به مقام نیکوکاران و خاصان درگاه الهی نمیرسید مگر آنکه از آنچه دوست میدارید و محبوب شماست در راه خدا انفاق کنید. و آنچه انفاق میکنید خدا برآن آگاه است.

امتحانی بسیار سخت اما با پاداشی بسیار با ارزش. مطمئنا در آن لحظه حساس تمامی شیاطین دست به دست هم خواهند داد تا بنده خدا را از رسیدن به این مقام باز دارند.
در حدیث و روایت داریم که (( شب ازدواج بی بی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها سائلی به در خانه ایشان آمده و از او طلب و سوال کرد. حضرت مطابق آنچه در روایت آمده در آن لحظه به یاد این آیه از سوره آل عمران میافتد. و تصمیم بسیار مهمی را میگیرد. او لباس عروسی خود را که در آن حال برایش دارای ارزش بسیار بوده از تن بدر آورده و به سائل کمک میکند. تا با فروش آن رفع نیاز کند.)) آری اینگونه است که به درجه ای از درجات میرسد که تمامی زنان و بلکه مردان عالم آرزوی داشتن آن مقام را دارند. و به آن نخواهند رسید.

گمان میکنم وقت آن رسیده به وقایعی که پیرامون ما به دفعات میافتد و ما با بی تفاوتی از کنار آن و آثاری که ممکن است برای ما و زندگی ما داشته باشد رد میشویم با وسواس بیشتری برخورد کنیم شاید رستگار شویم.

انتظار

برای رسیدن نور قفل های دلم را شکسته ام

و جاری آب را در زوایای تنگ و تاریک آن روان کردم

پرستوی نگاهم را تا افق دور دست ها کوچاندم

به مراقبت...

من از تک تک اقاقی ها پرسیدم... یک نشانی را؟

و کلامم را در گوش باد صبا زمزمه کردم

تا برود و ...

درخت پیر صنوبر محله مان چه قد خم کرده

در انتظار

در پای آن کودکی را دیدم با پای برهنه

مشغول بازی با عقرب

و در آن وَِرتر گلهای محمدی را که

لگد مال شده زیر پای سنگین زمان

من که از روزنه تنگ تجاهل به حقیقت نگریستم

من که در حسرت نوشیدن یک جرعه حقیقت سوختم

من در انتظارم

که بزداید روزی گِل را از دیده ، باغبان...

 

اللهم عجل لولیک الفرج

سرنوشت مبهم سوال از رئیس جمهور



آنطور که از خبرهای منتشر شده در روزنامه های صبح ایران بر میآید برای دوازدهمین مرتبه طرح سوال از رئیس جمهور به جریان افتاده و به گفته طراح اصلی آن جناب آقای علی مطهری تعداد امضاء کنندگان آن از حدالنصاب گذشته و 90 نفر آن را امضاء کرده اند. باید نشست و دید آیا اینبار نیز طرح به سرنوشت 11 بار گذشته دچار خواهد شد یا بالاخره این اتفاق (سوال از رئیس جمهور ) خواهد افتاد. آنچه در این تلاش برای بنده جای تعجب بسیار دارد این است که چرا و به کدامین دلائل یازده مورد قبلی طرح سوال از رئیس جمهور به نتیجه نرسیده و ابتر مانده؟ خوب است که در همین زمینه به سخنان جناب داریوش قنبری عضو فراکسیون اقلیت مجلس توجه کنیم که گفته: (( پیش از این شرایط به گونه ای بود که طرفداران دولت آنچنان به امضاء کنندگان این طرح حمله میکردند و رسانه های دولتی به قدری نمایندگان را زیر فشار قرار میدادند که گویی فعل حرام مرتکب شده ایم.))

نطفه این اتفاق نامبارک ( حمله به نمایندگان و تحت فشار قرار دادن آنها ) در زمان مجلس ششم منعقد شد. از آن زمان بود که نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم بعد از انجام وظیفه نمایندگی خود و انتقاد از کاستی هایی که وجود داشت، آنچنان مورد هجوم قرار میگرفتند که گویی مرتکب معاصی شده و حدود الهی باید بر آنها جاری شود. و این موضوع تا آنجا ادامه پیدا کرد که تعدادی از آنها به دادگاه رفته و در برابر قانون از این عملکرد خود دفاع کردند. در حالیکه مطابق اصل 86 قانون اساسی جمهوری اسلامی (( نمایندگان مجلس در مقام ایفای نمایندگی در اظهارنظر و رأی خود کاملاً آزادند و نمی‌توان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‌اند یا آرائی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‌ند، تعقیب یا توقیف کرد.))

اما در آن دوران کمتر کسی گوشش به این حرفها بدهکار بود و به این مسائل و نقض قانون توجهی نشان میدادند. حالا همان وضعیت دامن طرفداران آن شیوه و روش را گرفته تا جایی که حتی جرات اعتراض را نداشته و به محض موضع گیری مورد تهاجم دولتیان و رسانه های وابسته به آنها قرار میگیرند. و جالب تر اینکه آنها هم برای حفظ موقعیت و مقام خود کوتاه آمده و حرف خود و امضای خود را پس میگیرند و به این ترتیب در مقابل وظیفه اصلی خود شانه خالی کرده و عذر بدتر از گناه می آورند.

آنها دلیل این نوع برخورد خود را تبعیت از رهبر عنوان کرده و همه گناه را به گردن رهبری می اندازند. که به نمایندگان توصیه کرده اند: در این شرایط با دولت مدارا مدارا نمایند. ( نقل به مضمون )

البته از روز روشن تر است که این بهانه ای بیش نبوده زیرا اگر اینگونه بود در این مرتبه اخیر نیز نمی بایستی با دولت برخورد کرده و باید برای عبور از این وضعیت فکری دیگر در اندازند.

به هر حال به نظرم مجلس و جایگاه رفیع آن بشدت تضعیف شده و به مثابه بیماری که در حال احتضار است در بستر خود در حال کشیدن نفس های آخر می باشد. و عاجلا باید بر بالین این بیمار، پزشکی حاذق و فوق تخصص حاضر کرد بلکه با جراحی که میکند جان تازه ای را به کالبد این بیمار بدمد.

حقیقتا آرزو میکنم اینبار طرح سوال نمایندگان از رئیس جمهور به ثمر نشسته و این اتفاق مبارک بیافتد تا اندکی از اعتبار برباد رفته مجلس دوباره باز گردد.